نقد و بررسی: روایت تکان دهندهای از هولوکاست از زبان تتو کننده آشویتس
دانلود سریال خالکوب آشویتس The Tattooist of Auschwitz 2024
داستان واقعی تتوکار آشویتس: بازماندگان هولوکاست روایت میکنند
داستان فیلم تتوکار آشویتس
در سریال خالکوب آشویتس The Tattooist of Auschwitz 2024 براساس داستانی واقعی روایت شده و در مورد یک زندانی یهودی به نام لالی سوکولوف است که در طول جنگ جهانی دوم در اردوگاه کار اجباری آشویتس، وظیفه خالکوبی شماره شناسایی زندانیان را برعهده دارد و…
نقد و بررسی فیلم The Tattooist of Auschwitz 2024
این ایده که عشق میتواند در وحشتناکترین مکانها شکوفا شود، مثلاً در یک اردوگاه کار اجباری در دوران هولوکاست، حتی در بهترین شرایط نیز به سختی قابل باور است. و با این حال، لالی سوکولوف و گیتا فورمان، دو زندانی اسلواکیایی در اردوگاه آشویتس II-بیرکناو، واقعاً در این اردوگاه با هم آشنا شدند، عاشق هم شدند و از اردوگاهها جان سالم به در بردند و زندگی طولانیای را با هم سپری کردند. این نوع داستان عشق نامحتمل، رمان هیثر موریس در این باره، “خالکوب آشویتس”، را به یک کتاب پرفروش تبدیل کرد، هرچند جنجالبرانگیز—بحثها همچنان بر سر صحت ادعاها و جزئیات نسخه او از داستان لالی و گیتا ادامه دارد. (موزه یادبود آشویتس اظهار میکند که این کتاب “نمیتواند به عنوان منبع ارزشمندی برای کسانی که میخواهند تاریخ اردوگاه را درک کنند توصیه شود.”)
اما این داستان رضایتبخشتری است، نیست؟ این همان چیزی است که تیم پشت اقتباس “خالکوب آشویتس” شبکه پیکاک در طول شش قسمت آن روی آن حساب میکند—یک تصویرسازی تکاندهنده و تلخ از جنایات شوآ، با میزان کافی از امید و عشق برای ایجاد احساسی تلخ و شیرین، نه عذابآور. با وجود تمامی جزئیات دورهای و تصویرسازی بیپرده از وحشتهای هولوکاست، “خالکوب آشویتس” بیشتر از آنکه الهامبخش باشد، سنگین است.
بخش بزرگی از این موضوع به دلیل اصرار سریال بر پذیرش ریشههای آن به عنوان یک رمان تاریخی تخیلی است، رمانی که توسط هیثر موریس، نویسنده تازهکار نیوزیلندی (ملانی لینسکی، با یک مدل موی بلوند نامطلوب که قرار است موی واقعی آن زن را شبیهسازی کند)، نوشته شده که خود را در تماس با سوکولوف هشتاد و چند ساله (هاروی کایتل، پشت گریم پروستتیک) یافت و تصمیم گرفت برای اولین کتاب خود با او درباره داستانهایش صحبت کند. هر دو بازیگر، هنرمندان فوقالعادهای هستند، اما روی صفحهنامه چیز زیادی برای بازی وجود ندارد: نقش لینسکی عمدتاً به عنوان پرسشگر خجالتی است، چروکهای شخصیت او تنها از مبارزهاش برای پردازش وحشتهایی که لالی برای او تعریف میکند و نیازش به تعیین مرزها با او ناشی میشود. لالی مسنتر، در همین حال، به معنای واقعی کلمه توسط وحشتهای دورانش در آشویتس تسخیر شده است؛ کایتل شخصیت او را با یک وقار خاموش و منفعل پر میکند، اما محدودیتهای صحنههای گفتگوییشان به او چیزی جز وینسریهای دردناک در یادآوریهای وحشتناک نمیدهد.
جوهر واقعی داستان در تصویرسازی داستان لالی در جوانیاش (اکنون توسط “بازسازی پری دریایی کوچک” جونا هاور-کینگ بازی میشود)، هنگامی که جوان به آشویتس فرستاده میشود، در اولین قسمت سریال قرار دارد. با وجود وعدههای پوچ تابلوی بالای دروازه که میگوید “کار شما را آزاد خواهد کرد”، یا یک گروه از زندانیان ناراضی که آهنگهای شادی برای زندانیان ورودی مینوازند، به سرعت مشخص میشود که این تنها یک اردوگاه کار نیست—آنها در حال نابود شدن هستند، چه به سرعت به دلیل گلولههای بیهدف نازیها و چه به کندی به دلیل بیماری و گرسنگی. لالی تنها میتواند با قبول مسئولیت یکی از خالکوبهای اردوگاه (که وظیفه دارد شمارهای روی بازوی هر زندانی بزند که هویت جدیدشان میشود) ایمنی بیابد، وظیفهای که با پذیرش غمگینانه قبول میکند.
امید البته با ورود گیتا (آنا پروخنیاک)، دختری زیبا که در یک ملاقات ناخوشایند با لالی ارتباط برقرار میکند در حالی که او جوهر را به پوست او میفشارد، پدیدار میشود. این دو عاشق از همان نگاه اول به یکدیگر دل میبازند، اما لجستیکهای اردوگاه آنها را از هم جدا نگه میدارد. با این حال، آنها دلایلی برای دیدار یکدیگر پیدا میکنند، اغلب تنها برای زنده نگه داشتن دیگری—ابتدا، هنگامی که لالی تلاش میکند دارویی برای تیفوس گیتا پیدا کند، سپس هنگامی که گیتا پس از هفتهها جدایی تلاش میکند لالی را پیدا کند.
بررسی فیلم تتو کار اشویتس
جالبترین پیچشها در “خالکوب” در چرخشی که بر داستان معمولی اردوگاه کار اجباری دارد، با موقعیت کنجکاوانه لالی در اردوگاه میآید: احساس گناهی که او نسبت به موقعیت نسبتاً ممتازی که دارد احساس میکند، تاثیرات عاطفی روزافزونی که از دیدن دوستانی که به ضرب گلوله کشته میشوند، کشیده میشوند یا گاز گرفته میشوند بر او وارد میشود، و اشتیاق دردناکی که در لحظات بدون گیتا احساس میکند. به سبک کلاسیک “فهرست شیندلر”، ما همچنین یک افسر اساس روانپریش داریم که هم متحد نامتعارف و هم تهدیدی بزرگ است: استفان بارچکی با بازی جوناس نی، که چشمان بیروح و نیهیلیسم خارج از کانونش صحنههای او با لالی را به خصوص پرتنش میکند.
مانند بیشتر تصاویری از اردوگاهها، اینجا نیز تاریک، کثیف و گرفته است، سینماتوگرافی بیرنگ دیوید کاتزنلسون خالیهای خاکستری و قهوهای طراحی تولید استیوی هربرت را بیشتر به نمایش میگذارد. این یک صحنه مناسب برای داستانی به وحشتناکی این است، که جزئیات فنی و فوریت هراسآور آثار مشهور هولوکاست مانند “فهرست شیندلر” و “پسر شائول” را به یاد میآورد. هانس زیمر و همسازنده موسیقی کارا تالوه، صحنهها را با رشتههای شوم لاک میزنند، که تنها در لحظاتی که پیانو لحظات نادر حریم خصوصی و صمیمیت لالی و گیتا را همراهی میکند، کمی بلندتر میشود.
همه اینها به شیوهای خشن و موثر است، اما در طول معمولهای درام هولوکاست بازی میکند بدون اینکه آنها را بیش از حد پیچیده کند، فراتر از انفجارهای خشونت تقریبا پورنوگرافی که ما باید جذب کنیم. به نظر میرسد که این سریال از نشان دادن افسران اساس که به یهودیان گریهکننده در صورت شلیک میکنند، زنان یهودی را مجبور به انجام خدمات جنسی برای خود میکنند و نشان دادن زندانیان محکوم که قبل از اعدام با دار فریاد میزنند “من آزاد هستم!”، لذت میبرد.
هیچ کس “خالکوب آشویتس” را به شانهخالی کردن از عذاب موقعیتش متهم نمیکند. با این حال، حس عذاب آن چنان فراگیر و بیرحمانه است که لحظاتی را که قرار است به شخصیتها اجازه دهد از جهنم نازی تحمیلشدهشان فرار کنند، کند میکند. هاور-کینگ زمان زیادی را در دشواری سپری میکند که لالی کمتر یک شخصیت و بیشتر یک نماد برای بقا میشود؛ همین امر برای گیتا نیز صدق میکند، که بُعد کمی فراتر از نیاز فوری به بقا و موقعیت او به عنوان عشق ستارهای لالی دارد. (تنها استثنا، قسمت آخر است که در آن زوج پس از جنگ باید تصمیم دشواری را در مورد شهادت نازی بگیرند؛ اینجا پروخنیاک میتواند نُتی فراتر از آرامش رنجکشیده بازی کند.)
از “شوآ” تا “فهرست شیندلر” تا “زندگی زیباست” و هر چیزی در بین، هولوکاست برای حداکثر تاثیر از طریق لنزها و داستانهای مختلف استخراج شده است. متاسفانه، این باعث میشود که “خالکوب” نسبتاً سادهتر در مقایسه آسیب ببیند—یک داستان آشکار از عشق و شجاعت که به ندرت این فرمول را پیچیده میکند، علیرغم ارائهای زیبا و اهدای سخاوتمندانه صدای باربارا استرایسند به آهنگ اصلی که بر روی تیتراژ پایانی پخش میشود. این یک داستان ارزشمند است که باید گفته شود، حتی (امیدواریم) با تمام مجوزهای شاعرانهای که رمان منبع و اقتباس آن میگیرد. اما به عنوان درام، آثار اخیر مانند “عهد ایرنا” و “نور کوچک” فوقالعاده، راههای بسیار جدیدتر و پویاتری به سمت این داستانهای مقاومت و قهرمانی در دوران هولوکاست میروند.
تیزر فیلم تتوکار آشویتس
دانلود سریال های جدید خارجی دوبله فارسی 2022 و 2023 – دانلود فیلم های درام
مشاهده لینک ها و دانلود تنها با آی پی ایران در دسترس است
لطفا ابتدا V.P.N خود را خاموش کنید